؛{قسمت اول}؛ میگه بابا بیا خونه مامانش نگرانه تلفن رو قطع میکنه بالاعه یکم آخه دختره بد چرخ میزنه تو شهر شب کیلیدن پسرها بش چشم دارن چشم هاش رو رو حقیقت خوب بست و میره تخته گاز تو بن بست تو این جنگل همه گرگن اون تنها طعمست دنبال خوشبختیه بالا چند تا قرص رفت و خوش بخت شد نه؟ تو توهم شد غرق و رو به روش تباهی پشت سرش عقدست فقط وقت رو محرز تلف...Learn More

[کورس – پویان اردلان] پا نذاشتی توو یه بار هم توی شبا تیره و تارم هم گلمی هم خارم الآن ردی و دیوونه ام برو میخوام باشم تنها باز نمیکنم درا رو نمیخوام اون لبا تک و تنها میبارم با ابرا نمیکنم فکرِ فردا رو میخوام تنها باشم آره تنها [ورس یک – پویان] توو شب همراهشی هر شب هم بالشتیت پاک کردش اشکاتو نکردش خواهشی شکوندم دلتو با اینکه با عشقی طالب بخششم...Learn More

[قسمت ۱] گفتم بابا نیست مامان گفت سر کاره وقتی بزرگ شدم فهمیدم سر کاره سر به راهه بچش نرفته آره بازم مدرسه کون لق ناظم مدیر، معلم اینا میخوان گوسفند بسازن ولی من میخوام رو صحنه باشم رو من بندازن نگاهشون رو مردم جوری که خوب بمونه اون لحظه یادم خنده من به طعم تلخه، بختِ نسل بنده حرف مغزت حقه حتی اگه ضربه زد به قلبت ببین قافیه ها مفهوم میده رنگ به لفظ...Learn More

[قسمت ۱] بگو بینم با خودت چند چندی؟ بیست و چند رو رَد کردی؟ رَد کردی یا نه؟ سالمی شهروندی؟ بگو صادقی یا هفت خطی؟ از هرکی هست کندی تو سر از مرگ هست ترسی آزاد که نیستی بگو در بندی یا در زنجیر؟ هان؟ بگو چطوری -َن آدم های دور و ورت گرگ و دله، کَره می گیرن از اَن شون بخورن یا نه؟ خوردنی -َن مرغ و بره؟ من که، از خودم نه نیست خبرم هرچی گل میزنم حس می کنم...Learn More

؛{قسمت اول}؛ از ته دل بوش کردم یهو دیدم خشک شد گلم خودمو خالی کردم یهو دیدم پُر شد دورم همه جا تیره شد تو دل شب گم شد صبحم رُک شد سخنم و جنگیدم با خود تو خودم اَه باز دوباره گرم که شد قلم گفت برام از درد مشترک رفتم جلو چون دیدم پل برگشت رفته پشت سرم سخته پس به بخت دل ببازم حرص و آز زیاده پس همه برده اسکناس -َن عینِ تاس -َن معلوم نیست چند...Learn More

[کورس – پویان اردلان] خاطره هات همه پیش من میمونه وقتی رفتی شدم تنها و دیوونه قصه یِ تو قصه شاه پریونه دل اگه غنچه زد به تو مدیونه آره قاصدک، داره زیاد میشه فاصلت پَر کشیدی نازِ من، پر کشیدش باز دلم [ورس یک – پویان اردلان] روز ها که نبودی دوباره ابر های نقره ای نصیب این شهر میشد و میرفتیم بالا و پاندول ثانیه سنگینی میکرد میدیدم رویای شفاف و...Learn More