[Verse 1] صد تا چشم روشه اونا همش دلشو میزد توی تنهاییش  زیر سیگارو میزد مردم چیا نمیگن حاجی ریا نمیکرد قضاوت میکرد مفسد بی عار بی درد م مردا دوست ندارن که منو ببین دنیا تیره میشد مث دو نیم شب حس نا امیدی غرق میشد عدات شهر میرد روی تنش نقش میشد حقارت شهر رنگ و تیره میزد فقط روی چفت لباش عقل و فکرا خراب فکرش نمیره سمت گل و دودمواد خط  و خطی میشد...Learn More

[Verse 1] ردیف اول روی صندلی خودمم بم میگن متهم نظاره گر تئاتر موشای خندان دورمم دورم میشن زود عوض همه اینجا مرتدن کمی فکر شهرتن اینجا میشه جنایتا مستند اولین نفر منم باید برم روی صحنه نمایش زندگیمو رو به همه به زمین سرد صحنه با کلمات ذره ذره با صدا ها نمه نمه ادا کنم شاید فتوا بدن روح و از کالبدم جدا کنن شاید بشه تهش بیان ملاقاتم اون موقع که لا به...Learn More