بیا بیرون اَ تو رول روشنفکر
که جلوتر نیست؛ هیچ، عقبموندهست
میخواد برگرده به اصلی که خیلی ساله ازش روندهست
پی انسانیت تو مُدرنیتهایه که بشر سوختهست
هَجو؛ آزادیو جوری معنی کردن واسش فکر میکنه قفس خونهست
کَشک؛ تو قفسههاش هر شب ادب سوژهست
ادبیات: اخمو و برافروختهست
متون فارسی میره کلاس زبان با یه کلاه کپ، یه رول علف تو دست
شعر دلپیچه گرفته وسطه کوچهست
قدرت زده شرافت و ترکونده و میگه: طرف جوجهست
فرهنگ داره لاک میزنه
تاریخ یه نفس یه گوشه لاف میزنه
عشق بیخیال و نئشه؛ مخالفِ همهشون، تو مُخی ساز میزنه
جَنَم نوچهٔ شهوت شده؛ دستمال به دست لای پاهاشو باد میزنه
حسرت جلو آرزو تو کوچه؛ سر امید و انتظار داره داد میزنه
هدف بُریده از اینجا افتاده دنبال کار پناهندگیش
اخلاق شاکی از عدالت
دین اومده وساطت و میگه: به ولالله که الان وقتش نیست
شوق میپَره وسط که تو چی کاره حسنی اصن دیگه، برادر بپیچ
نسلمونو که تو سوزوندی، میگی نمونه بیار؟ بیا علاقهاس یکیش
استرس کلی زمین خریده؛ آرامش تو پایین شهر مستاجرشه
میگن: مث که روح ضامن شده، درخواست وام داده منتظرشه
رویا میگه اگه جور بشه؛ شَک و میدن بهش تا ذوق زده بشه
حق بدجوری ترکیده، میگن: شیشهای شده خب، مستعدشه
ببین چه خبره تو من؛ ببین چه خبره تو من
یه گوشهایش جا شد بالاخره تو رپ
شماها که تاج سَرمین ولی خودمو میشناسم؛ یه نفره خوبم
دلم در دروازه، مغزم ریزبینتر از حتی سر سوزن
ببخشید اگه سرتون رفت
خلاصه که هنر ریشهاش درده
هنرمند عقدهها رو بیمهاش کرده
زندگی رو اگه درخت فرض کنیم
دیگه شک ندارم که میوهاش مرگه
ممنونم از مخاطب آگاه که هر کمخِردی و استادش نکرد
قهرمانت تو خودته آره؛ تو اون کوه زباله لطفا دنبالش نگرد
که جلوتر نیست؛ هیچ، عقبموندهست
میخواد برگرده به اصلی که خیلی ساله ازش روندهست
پی انسانیت تو مُدرنیتهایه که بشر سوختهست
هَجو؛ آزادیو جوری معنی کردن واسش فکر میکنه قفس خونهست
کَشک؛ تو قفسههاش هر شب ادب سوژهست
ادبیات: اخمو و برافروختهست
متون فارسی میره کلاس زبان با یه کلاه کپ، یه رول علف تو دست
شعر دلپیچه گرفته وسطه کوچهست
قدرت زده شرافت و ترکونده و میگه: طرف جوجهست
فرهنگ داره لاک میزنه
تاریخ یه نفس یه گوشه لاف میزنه
عشق بیخیال و نئشه؛ مخالفِ همهشون، تو مُخی ساز میزنه
جَنَم نوچهٔ شهوت شده؛ دستمال به دست لای پاهاشو باد میزنه
حسرت جلو آرزو تو کوچه؛ سر امید و انتظار داره داد میزنه
هدف بُریده از اینجا افتاده دنبال کار پناهندگیش
اخلاق شاکی از عدالت
دین اومده وساطت و میگه: به ولالله که الان وقتش نیست
شوق میپَره وسط که تو چی کاره حسنی اصن دیگه، برادر بپیچ
نسلمونو که تو سوزوندی، میگی نمونه بیار؟ بیا علاقهاس یکیش
استرس کلی زمین خریده؛ آرامش تو پایین شهر مستاجرشه
میگن: مث که روح ضامن شده، درخواست وام داده منتظرشه
رویا میگه اگه جور بشه؛ شَک و میدن بهش تا ذوق زده بشه
حق بدجوری ترکیده، میگن: شیشهای شده خب، مستعدشه
ببین چه خبره تو من؛ ببین چه خبره تو من
یه گوشهایش جا شد بالاخره تو رپ
شماها که تاج سَرمین ولی خودمو میشناسم؛ یه نفره خوبم
دلم در دروازه، مغزم ریزبینتر از حتی سر سوزن
ببخشید اگه سرتون رفت
خلاصه که هنر ریشهاش درده
هنرمند عقدهها رو بیمهاش کرده
زندگی رو اگه درخت فرض کنیم
دیگه شک ندارم که میوهاش مرگه
ممنونم از مخاطب آگاه که هر کمخِردی و استادش نکرد
قهرمانت تو خودته آره؛ تو اون کوه زباله لطفا دنبالش نگرد
( Moer )
www.ChordsAZ.com