[ورس یک]
محیط سنگین انرژی ها منفی
اصلا ندارم با زندگی هیچ حرفی
هوا دلگیر آسمون هم ابری
لبم خندون اما تنم زخمی
یه دستم سیگاره یه سمتم دیواره
تکیه میدم بهش الآنه که بارون بباره
کسی نیست واسم چتری بگیره
مهم نیست این تنم یه جای پرتی بمیره
از هر خاطره ای موند فردی
بعد مرگ هر عزیز موند دردی
جسمی که پوسیده کردی
از هر حسرت آه سردی
روو این زمین هر کی بدش رو میخوادش حاجی
اشتباه کنه سرش رو میاره حاجی
هر کی یه روزی یه جایی کم میاره
این اصلا چیزی نداره بخواد کمش رو بیاره حاجی
[کورس]
تک و تنها تو خیابون ها
نه اون ها از ما راضی نه ما از اون ها
یه خدایی هست اون بالا
که کمک حال ما بوده توو همه این سال ها
آدم ها چه زود عوض میشن
همین عوضی هان که واسه ی من درس میشن
درسته بعضی وقت ها خیلی سرد میشم
ولی خدا رو شکر یه امیدی هست پیشم
[ورس دو]
تک و تنها از بالای بام شهر
باغ وحش
نگاه به آدم هایی که که کنارتن
تا وقتی نیوفتادی به پای فرش
زخم های رو تنم ریشه زده تو سرم
مینویسم تو دفتر خاطرات مادرم با بودنم
آسمون کثیف شده
نگاه از آدم ها چتری ندارم خدا
خودم میشم سر پناه ، سرپناه
[ورس سه]
خورشید طلوع کرد من به غروب رسیدم
غرورم رو شکستن من به بلوغ رسیدم
همیشه راست میگفتم ولی زمینم زدن
اینگونه شدش که من به دروغ رسیدم
توو دل و قلبم هر روز زندان شدم
دنبالم بودی من زود چه پنهان شدم
بی گناه بی گناه بودم نمیدونم چرا
ولی محکوم به اعدام شدم
آب خواستم سرابم دادند
عشق خواستم عذابم دادند
روز به روز بزرگ تر شدم
تازه فهمیدم این آدم نمیشه برا من آدم
تو این شهر واسه من یاری نمونده
جز غصه و درد و زاری نمونده
واسه شعر های غمگین و خسته ام
متاسفانه هیچ خریداری نبوده
[کورس]
تک و تنها تو خیابون ها
نه اون ها از ما راضی نه ما از اون ها
یه خدایی هست اون بالا
که کمک حال ما بوده توو همه این سال ها
آدم ها چه زود عوض میشن
همین عوضی هان که واسه ی من درس میشن
درسته بعضی وقت ها خیلی سرد میشم
ولی خدا رو شکر یه امیدی هست پیشم
[بریج]
یاد گرفتم بعد باختم بسازم با همه سختی ها
بشناسم خدا رو تو اوج بد مستی هام
درس میداد حتی اونی که به دشمنم دست میداد
من ندیدم اما میگن تقاصش رو پس میداد
فکر کردن کم میارم رد میدم ، فیریک زدن خندیدم
جنگیدم با سایه ها دارم در میرم از تخریبم
رنگ میزنم تصویرم رو روی بوم باورم
حس میکنم خدا رو نزدیک تر از شاهرگم
[کورس]
تک و تنها تو خیابون ها
نه اون ها از ما راضی نه ما از اون ها
یه خدایی هست اون بالا
که کمک حال ما بوده توو همه این سال ها
آدم ها چه زود عوض میشن
همین عوضی هان که واسه ی من درس میشن
درسته بعضی وقت ها خیلی سرد میشم
ولی خدا رو شکر یه امیدی هست پیشم
محیط سنگین انرژی ها منفی
اصلا ندارم با زندگی هیچ حرفی
هوا دلگیر آسمون هم ابری
لبم خندون اما تنم زخمی
یه دستم سیگاره یه سمتم دیواره
تکیه میدم بهش الآنه که بارون بباره
کسی نیست واسم چتری بگیره
مهم نیست این تنم یه جای پرتی بمیره
از هر خاطره ای موند فردی
بعد مرگ هر عزیز موند دردی
جسمی که پوسیده کردی
از هر حسرت آه سردی
روو این زمین هر کی بدش رو میخوادش حاجی
اشتباه کنه سرش رو میاره حاجی
هر کی یه روزی یه جایی کم میاره
این اصلا چیزی نداره بخواد کمش رو بیاره حاجی
[کورس]
تک و تنها تو خیابون ها
نه اون ها از ما راضی نه ما از اون ها
یه خدایی هست اون بالا
که کمک حال ما بوده توو همه این سال ها
آدم ها چه زود عوض میشن
همین عوضی هان که واسه ی من درس میشن
درسته بعضی وقت ها خیلی سرد میشم
ولی خدا رو شکر یه امیدی هست پیشم
[ورس دو]
تک و تنها از بالای بام شهر
باغ وحش
نگاه به آدم هایی که که کنارتن
تا وقتی نیوفتادی به پای فرش
زخم های رو تنم ریشه زده تو سرم
مینویسم تو دفتر خاطرات مادرم با بودنم
آسمون کثیف شده
نگاه از آدم ها چتری ندارم خدا
خودم میشم سر پناه ، سرپناه
[ورس سه]
خورشید طلوع کرد من به غروب رسیدم
غرورم رو شکستن من به بلوغ رسیدم
همیشه راست میگفتم ولی زمینم زدن
اینگونه شدش که من به دروغ رسیدم
توو دل و قلبم هر روز زندان شدم
دنبالم بودی من زود چه پنهان شدم
بی گناه بی گناه بودم نمیدونم چرا
ولی محکوم به اعدام شدم
آب خواستم سرابم دادند
عشق خواستم عذابم دادند
روز به روز بزرگ تر شدم
تازه فهمیدم این آدم نمیشه برا من آدم
تو این شهر واسه من یاری نمونده
جز غصه و درد و زاری نمونده
واسه شعر های غمگین و خسته ام
متاسفانه هیچ خریداری نبوده
[کورس]
تک و تنها تو خیابون ها
نه اون ها از ما راضی نه ما از اون ها
یه خدایی هست اون بالا
که کمک حال ما بوده توو همه این سال ها
آدم ها چه زود عوض میشن
همین عوضی هان که واسه ی من درس میشن
درسته بعضی وقت ها خیلی سرد میشم
ولی خدا رو شکر یه امیدی هست پیشم
[بریج]
یاد گرفتم بعد باختم بسازم با همه سختی ها
بشناسم خدا رو تو اوج بد مستی هام
درس میداد حتی اونی که به دشمنم دست میداد
من ندیدم اما میگن تقاصش رو پس میداد
فکر کردن کم میارم رد میدم ، فیریک زدن خندیدم
جنگیدم با سایه ها دارم در میرم از تخریبم
رنگ میزنم تصویرم رو روی بوم باورم
حس میکنم خدا رو نزدیک تر از شاهرگم
[کورس]
تک و تنها تو خیابون ها
نه اون ها از ما راضی نه ما از اون ها
یه خدایی هست اون بالا
که کمک حال ما بوده توو همه این سال ها
آدم ها چه زود عوض میشن
همین عوضی هان که واسه ی من درس میشن
درسته بعضی وقت ها خیلی سرد میشم
ولی خدا رو شکر یه امیدی هست پیشم
( Putak )
www.ChordsAZ.com