Song: Symphonie Sangsaar Gosikhtegan Monsters by Ra’yat
Viewed: 29 - Published at: 7 years ago
Artist: Ra'yat
Year: 2021Viewed: 29 - Published at: 7 years ago
: اینترو - قسمت یک
دوام بشریت هیچگاه قطعی نبود
بارها در گذشته تا یک قدمیه هلاکت رفتیم
در سال ۱۳۰۰، طاعون خیارکی بالغ بر۲۰ درصد انسانهای کره زمین رو از بین برد، ۳۰۰ سال طول کشید تا جمعیت جهان به وضع اولش برگرده
سپس آنفولانزای اسپانیایی بیش از نصف مردم دنیا رو آلوده کرد قبل از اینکه فرصت بهبود داشته باشیم ۷۵ ملیون نفر رو کشت
و بعد علم پیشرفت کرد و بشر تلقی کرد، جمعیت به بیش از ۷ میلیارد نفر افزایش پیدا کرد
پیشرفت هامون همه ی ما رو به هم نزدیک تر کرد
نترس شدیم، باور کردیم که دیگه وحشیگری در بین ما وجود نداره، به برتری علم و تکنولوژی باور پیدا کردیم
اما فقط ۴۱ روز طول کشید تا هواپیمایی که حامل این بلا بود به زمین نشست و بشر رو به لحظه ی ایستادن در لبه ی نابودی کشوند
بشریت در شرف انقراض بود، تنها چیزی که لازم داشت یک فشار کوچک یا تلاشی نهایی برای نجات پیدا کردن بود
: اینترو - قسمت دو
رعیت
قرنطینه ۹۹
آندرگرانده پسر
خوب گوش کن
: ورس یک
رخوتی منقوش، تندور، مشک چو مخمل
آسیاب آسمان محملان مردد
صرافته شرفه عرفان، عرف نی کشنده اس
نرم قرنیز های پنبه ای ولی برنده اس
فسق و فجور نسخه، حقه، گوشدار تحفه
بیا پیاده کنیم گز، فتنه ی فرح حفره
تحت تحریف، نا تعریف، قمره کفره
گاهن ضمیرم ناخدا آواره آگاه گفته
روی سکانه سحر، حسرته سهولت
نعرش آرشه، آیه، شعاع، نمیدم نشونش
بازیگره شعر، غربت طلوع تو قروبت
نور دردناک غروبی بود تو مصدره تابیدن
تابوندم سلوک دوره دست و پای فلک
هر رکعت، ترکه اترکه قطبه احد
زوج ها فرد ارضایی با کرنای ویروسه قدرت
آفت گرفته شهرو منم آمیزش جرعت
: هوک
وقتی، میچکه روح جسم باش بالای ابرا
ای بوالهوس تو منی یا من دورم کن با دردا
کن هرس دوپارگیه مخم خاکستر کن فردا
دست میکشم از سجود می ایستم برپا
: ورس دو
حال از این، ادیانه ابراهیمی تبرش نثارم
لبیک لبه ای گفت لبش با تیغ رسالت بکارم
بزن بکش حلال، جاهل دوپا کن هلاک
تا که شن رها از خواب فیزیولوژیک شب ها
تو بیست و یکمین هزاره نظم زدگیه نوین
کردیم اعتماد با اعتماد کردنمون همین، خفه
خفته تو حلقه ی جنون، بیماری شیداطور
بی دخله ندای دخالتگر خود رو پیدا کن
نمیخونه دخل و خرج، خاموش قوه ی درک
روی صفحه ی آلوده به رویای تخیل
افکاره عفونی و کوچ بشریت
از دیروز، به آینده ی امروزه توهم
از انقراض پنجم به آسمان هفتم
از ابداعی اصوات تا صلب تکلم، سردرگم
اورانوسم تو سقف عرشت گم
گردید ستاره مجرم، مچاله، به فرش سر
: هوک
وقتی، میچکه روح جسم باش بالای ابرا
ای بوالهوس تو منی یا من دورم کن با دردا
کن هرس دوپارگیه مخم خاکستر کن فردا
دست میکشم از سجود می ایستم برپا
: ورس سه
میناکاری شده با حیرونی، محصورینه جادو
حکم موریانه، ریزشه حکومتی طاغوت
از یاقوته عصای سلیمان تا داوود
اساسه سستیه ساقه توکل کوتاه موند
یغلویا بالا با استخون ریتمه مرگ روش
مخ ها مدخوش؛ ریغ رحمت نوش
چشم ها رفته همه مدهوش
آسیب پذیرترین، یعنی قوی ترین جنگجو
وقایع به وقوع با وضوح کشیدن به دندون
با طمانینه، طعمه پی تنه میدون
تن به افسار تمدن، نقطه نقطه مادون
بشکه بشکه روحت صادر پا دستگاهه همایون
بلاگردون، پسه گرد، صاف زمین نمایون
با چشایی قی گرفته پی حد و مرز
آموزگار آمرزنده روزگار با اقبالی بلند
خداوندی انسان گونه، بیزار از گونه
طبیعته اهلی فانی، عقلی خداگون
: هوک
وقتی، میچکه روح جسم باش بالای ابرا
ای بوالهوس تو منی یا من دورم کن با دردا
کن هرس دوپارگیه مخم خاکستر کن فردا
دست میکشم از سجود می ایستم برپا
: ورس چهار
نکنید پخش، فرازه عطشه خشکیدن
سوال تو جهل و فهم سوخت تا تب پرسیدن
غوغاواله ی هیاهو افسانه ای هولناکه
نقصان گیر، بلقمه روح خرافاته
من اصلمین وهمیت از صده های تعادل
رو تاره باریکه تکراره امتداد تداخل
و نفس هایی مسلول دوخته نظر به آخور
پی رده پای قنوت، رو قناعتی پاخور
آزادیا سره نیزه غسل توی خون
آزاد چپاول، هذیان العبور
به ارتفاع بینش، شریعت دریغم
سقط، ساقه های ساقط طریقم
میوزه زلالته جهل تابعه دریدن
تو هوارستونه بینایی آرمان آرمیدن
چرته چرک مرده دیکته ام که دیکته گو نخواست
نقطه توپ و تیر تابه باور نداشت
: اوترو
همه چی کم رنگ تر تا تیره گیه خلوص در ره اخلاص جلد سده های تعادل
(۱۳۰۰) طاعون سیاه
(۱۴۰۰) آبله
(۱۵۰۰) جوزام
(۱۶۰۰) اپیدمی طاعون دگربار
(۱۷۰۰) سل
(۱۸۰۰) وبا
(۱۹۰۰) آنفولانزا
(۲۰۰۰) سارس
(۲۰۱۰) ابولا
وحال، جولانه وهمیت گونه گانه قمری در گروه تداخله تکرار
و تکرار، تا دیگر صده های انکار، یو
دوام بشریت هیچگاه قطعی نبود
بارها در گذشته تا یک قدمیه هلاکت رفتیم
در سال ۱۳۰۰، طاعون خیارکی بالغ بر۲۰ درصد انسانهای کره زمین رو از بین برد، ۳۰۰ سال طول کشید تا جمعیت جهان به وضع اولش برگرده
سپس آنفولانزای اسپانیایی بیش از نصف مردم دنیا رو آلوده کرد قبل از اینکه فرصت بهبود داشته باشیم ۷۵ ملیون نفر رو کشت
و بعد علم پیشرفت کرد و بشر تلقی کرد، جمعیت به بیش از ۷ میلیارد نفر افزایش پیدا کرد
پیشرفت هامون همه ی ما رو به هم نزدیک تر کرد
نترس شدیم، باور کردیم که دیگه وحشیگری در بین ما وجود نداره، به برتری علم و تکنولوژی باور پیدا کردیم
اما فقط ۴۱ روز طول کشید تا هواپیمایی که حامل این بلا بود به زمین نشست و بشر رو به لحظه ی ایستادن در لبه ی نابودی کشوند
بشریت در شرف انقراض بود، تنها چیزی که لازم داشت یک فشار کوچک یا تلاشی نهایی برای نجات پیدا کردن بود
: اینترو - قسمت دو
رعیت
قرنطینه ۹۹
آندرگرانده پسر
خوب گوش کن
: ورس یک
رخوتی منقوش، تندور، مشک چو مخمل
آسیاب آسمان محملان مردد
صرافته شرفه عرفان، عرف نی کشنده اس
نرم قرنیز های پنبه ای ولی برنده اس
فسق و فجور نسخه، حقه، گوشدار تحفه
بیا پیاده کنیم گز، فتنه ی فرح حفره
تحت تحریف، نا تعریف، قمره کفره
گاهن ضمیرم ناخدا آواره آگاه گفته
روی سکانه سحر، حسرته سهولت
نعرش آرشه، آیه، شعاع، نمیدم نشونش
بازیگره شعر، غربت طلوع تو قروبت
نور دردناک غروبی بود تو مصدره تابیدن
تابوندم سلوک دوره دست و پای فلک
هر رکعت، ترکه اترکه قطبه احد
زوج ها فرد ارضایی با کرنای ویروسه قدرت
آفت گرفته شهرو منم آمیزش جرعت
: هوک
وقتی، میچکه روح جسم باش بالای ابرا
ای بوالهوس تو منی یا من دورم کن با دردا
کن هرس دوپارگیه مخم خاکستر کن فردا
دست میکشم از سجود می ایستم برپا
: ورس دو
حال از این، ادیانه ابراهیمی تبرش نثارم
لبیک لبه ای گفت لبش با تیغ رسالت بکارم
بزن بکش حلال، جاهل دوپا کن هلاک
تا که شن رها از خواب فیزیولوژیک شب ها
تو بیست و یکمین هزاره نظم زدگیه نوین
کردیم اعتماد با اعتماد کردنمون همین، خفه
خفته تو حلقه ی جنون، بیماری شیداطور
بی دخله ندای دخالتگر خود رو پیدا کن
نمیخونه دخل و خرج، خاموش قوه ی درک
روی صفحه ی آلوده به رویای تخیل
افکاره عفونی و کوچ بشریت
از دیروز، به آینده ی امروزه توهم
از انقراض پنجم به آسمان هفتم
از ابداعی اصوات تا صلب تکلم، سردرگم
اورانوسم تو سقف عرشت گم
گردید ستاره مجرم، مچاله، به فرش سر
: هوک
وقتی، میچکه روح جسم باش بالای ابرا
ای بوالهوس تو منی یا من دورم کن با دردا
کن هرس دوپارگیه مخم خاکستر کن فردا
دست میکشم از سجود می ایستم برپا
: ورس سه
میناکاری شده با حیرونی، محصورینه جادو
حکم موریانه، ریزشه حکومتی طاغوت
از یاقوته عصای سلیمان تا داوود
اساسه سستیه ساقه توکل کوتاه موند
یغلویا بالا با استخون ریتمه مرگ روش
مخ ها مدخوش؛ ریغ رحمت نوش
چشم ها رفته همه مدهوش
آسیب پذیرترین، یعنی قوی ترین جنگجو
وقایع به وقوع با وضوح کشیدن به دندون
با طمانینه، طعمه پی تنه میدون
تن به افسار تمدن، نقطه نقطه مادون
بشکه بشکه روحت صادر پا دستگاهه همایون
بلاگردون، پسه گرد، صاف زمین نمایون
با چشایی قی گرفته پی حد و مرز
آموزگار آمرزنده روزگار با اقبالی بلند
خداوندی انسان گونه، بیزار از گونه
طبیعته اهلی فانی، عقلی خداگون
: هوک
وقتی، میچکه روح جسم باش بالای ابرا
ای بوالهوس تو منی یا من دورم کن با دردا
کن هرس دوپارگیه مخم خاکستر کن فردا
دست میکشم از سجود می ایستم برپا
: ورس چهار
نکنید پخش، فرازه عطشه خشکیدن
سوال تو جهل و فهم سوخت تا تب پرسیدن
غوغاواله ی هیاهو افسانه ای هولناکه
نقصان گیر، بلقمه روح خرافاته
من اصلمین وهمیت از صده های تعادل
رو تاره باریکه تکراره امتداد تداخل
و نفس هایی مسلول دوخته نظر به آخور
پی رده پای قنوت، رو قناعتی پاخور
آزادیا سره نیزه غسل توی خون
آزاد چپاول، هذیان العبور
به ارتفاع بینش، شریعت دریغم
سقط، ساقه های ساقط طریقم
میوزه زلالته جهل تابعه دریدن
تو هوارستونه بینایی آرمان آرمیدن
چرته چرک مرده دیکته ام که دیکته گو نخواست
نقطه توپ و تیر تابه باور نداشت
: اوترو
همه چی کم رنگ تر تا تیره گیه خلوص در ره اخلاص جلد سده های تعادل
(۱۳۰۰) طاعون سیاه
(۱۴۰۰) آبله
(۱۵۰۰) جوزام
(۱۶۰۰) اپیدمی طاعون دگربار
(۱۷۰۰) سل
(۱۸۰۰) وبا
(۱۹۰۰) آنفولانزا
(۲۰۰۰) سارس
(۲۰۱۰) ابولا
وحال، جولانه وهمیت گونه گانه قمری در گروه تداخله تکرار
و تکرار، تا دیگر صده های انکار، یو
( Ra'yat )
www.ChordsAZ.com